جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
 
۰
۱
11 نهاد در ساماندهی خیابان خوابها مسئولیت دارند

هوا سرد است ؛ کارتن تابوت نیست

دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۳۷
کد مطلب: 76471
از سالن راه آهن که خارج شدم سوز سرد پاییزی صورتم را تازیانه زد .ساعت راه آهن 30/3 صبح را نشان می داد و قطار زودتر از موعد مقرر به تهران رسیده بود.یقه کاپشنم را تا روی گوشهایم بالا کشیدم دست در جیب منتظر تاکسی بودم.

همیشه این موقع در زیر پتو و کنار شوفاژ خوابیده بودم و هیچوقت نمی دانستم که شبهای پاییز اینقدر می تواند سرد باشد. کم کم سرما به استخوانهایم رسید و لرزش را در اندامهایم حس می کردم. هنوز منتظر تاکسی بودم که حرکت شمشادهای کنار خیابان توجهم را جلب کرد. اول تصور کردم شاید گربه باشد اما صدای حرف زدن چند نفر هم از همان طرف به گوشم رسید.کنجکاو شدم و به جلو رفتم. با تعجب دیدم در میان دو دسته شمشاد بلند سه مرد که دو نفرشان جوان و دیگری مسن بود ،مچاله شده در کارتنی نم خورده خوابیده بودند . لباسهای نه چندان گرم آنها ، مامن راحتی برایشان نبود . معلوم بود سرما تا بن استخوانشان زسوخ کرده که اینگونه مچاله شده بودند. با هاله کردن دستانشان به دور دهانشان سعی می کردند گرمای بازدمشان هدر نرود ،اما فایده چندانی نداشت.

یکی از آنها وقتی متوجه حضور من در بالای سرشان شد ،خواب آلوده گفت که اگر دنبال جایی برای خواب می گردم می توانم کنار آنها چمباته بزنم.

شنیده بودم برای اینگونه افراد مکانهایی به نام گرمخانه بنا کرده اند که می توانند شبها در آنجا استراحت کنند و یک وعده غذای گرم بخورند.وقتی وجود گرمخانه را به آنها گفتم هر سه اظهار بی اطلاعی از این مکان ها کردند و خوشحال از پیدا شدن مکانی برای یک شب خواب راحت ،آدرس آن محل را خواستند.اما با اظهار بی اطلاعی من از مکان این گرمخانه ها ،آنها دوباره به زیر کارتنهای نم زده خود پناه بردند و من شرمنده از اینکه فقط خوابشان را پریشان کردم، از آنجا دور شدم.

با خود فکر می کردم شايد در دفتر نقاشي هيچ کودکي نتوان خانه اي با کارتن و مقوا و پتو پيدا کرد حتي والديني هم که خانه اي را در دفتر نقاشي فرزندانشان ترسيم مي کنند سقف در و ديوار و از هم مهمتر دود کشي که خبر از گرماي خانه دارد را در نقاشي شان فراموش نمي کنند اما در ميان همين شهري که سر وته اش را نمي توان پيدا کرد افرادي زندگي مي کنند که روياي داشتن خانه اي با دود کش هنوز در قاب نقاشي هاي کلاس اول و دومشان مانده است. براي آنها مقوا، کارتن و... پايه اي براي بناي خانه می شود البته آنهم از ساعت 11 شب به بعد و در مکان هايي زير پل، کنار مترو، معابر عمومي و... آنهم به زور جنگ و ستيز با ديگران. اين ميمهانان موقتي هتل هاي کارتوني اغلب مهاجران روستاها معتادان، متکديان، بي سرپرستان، زنان خياباني و دختران فراري و کودکان هستند که اگر توسط شهرداري و گشت هاي نيروي انتظامي و...جمع آوري شوند به جايي بنام گرمخانه فرستاده مي شوند و اگر هم تبحر خاصي در پنهان کردن خود در ميان درختان و ستون ها داشته باشند به حال خود رها مي شوند تا همچنان بتوانند از هتل هاي مقوايي شان استفاده کرده و شبي ديگر را به صبح برسانند.

اين روزها به رغم اينكه هنوز سرما خودي نشان نداده است شاهد حضور كارتن خوابها در گوشه و كنار خيابانهاي شهر هستيم و این بیانگر اطلاع رسانی ضعیف نهادهای متولی این کار است.

محمد که خود روزی یکی از همین کارتن خوابها بوده ،درباره گرمخانه ها مي گويد: اطلاع رساني در باره گرمخانه ها بسيار ضعيف است و اكثر كارتن خوابها درباره عملكرد آنها اطلاعي ندارند، حتي نمي دانند اين گرمخانه ها كجاي شهر هستند، ضمن اينكه حضور در اين گرمخانه ها مشكلي از مشكلات كارتن خوابها را به جز محل خواب شبانه را حل نمي كند، كارتن خوابها نيازمند حمايت هاي ديگر هستند، آنها بايد آموزش هاي لازم فني و حرفه اي ببينند تا بتوانند پس از مدتي مستقل زندگي كنند و از بحراني كه در آن قرار دارند خارج شوند.

با اینکه سال گذشته مديركل امور اجتماعي استانداري تهران وجود هر گونه خیابان خواب را در تهران منتفی دانست و فقط عده ای را با نام بی خانمانهای موقت ساکن خیابانها دانست که آنها نیز یا معتاد و بیمار و یا کارگران موقت شهرستانی و در راه مانده هستند. اما به نظر می رسد با فرا رسیدن فصل سرما و اطلاع رسانی ضعیفی که در این زمینه وجود دارد ، امسال باز هم شاهد حضور کارتن خوابها در زیرپلها و لای شمشادها باشیم.

نژاد بهرام مديركل امور اجتماعي استانداري تهران با اینکه از فعاليت سه گرمخانه در تهران خبر مي دهد اما خود نیز معتقد است كه در اين زمينه اطلاع رساني چنداني صورت نپذيرفته است و كارتن خوابها خودشان به يكديگر خبر فعاليت گرمخانه ها را مي دهند.

به گفته يكي از مديران موسسه حمايت از آسيب ديدگان اجتماعي حدود 3 درصد از مددجويان اين هر ساله دوباره به مراکز باز مي گردند، اما مابقي چه مي شوند، آيا جذب زندگي روزمره و بازار كار مي شوند يا اينبار در جايي ناشناخته تر مي مانند تا ماموران گشت آنها را پيدا نكنند؟

از دیگر مشکلاتی که ضروری است قبل از فرا رسیدن فصل سرما به آن دقت خاصی شود هماهنگی 11 دستگاهی است که متولی این کار هستند.هماهنگی متقابل بهزیستی با نیروی انتظامی وکمیته امداد و شورای شهر و شهرداری و وزارت بهداشت واستانداری وفرمانداری و .... پیش از شروع سرما باید به نحوی نباشد که با هشدار انواع نشریات و خبرگزاریها مدیران مجموعه های مختلف تصمیم گیری های فصلی خود را آغاز کنند و تا به ثمر رسیدن این تصمیم ها نصف فصل سرما رفته باشد.

طي چهار سال گذشته تمام نهادهاي مسوول يا «ذي ربط» به گونه يي مقوله خيابان خواب ها را دنبال کرده و به گوشه يي از آن دست کشيده اند اما گوناگوني مديران تصميم ساز در اين رابطه امکان اتخاذ تصميم نهايي را از يک نهاد مشخص سلب کرده است: چنانچه معاون اجتماعي سازمان بهزيستي سال گذشته در مصاحبه با خبرگزاري فارس به صراحت عنوان کرد: «مساله کارتن خواب ها و متکديان هر سال در فصل زمستان به موضوع داغ روز تبديل مي شود اما پس از آن فراموش مي شود زيرا يازده دستگاه در اين زمينه مسووليت دارند و مديريت واحدي براي ساماندهي کارتن خواب ها وجود ندارد.»

به عنوان مثال رئيس كميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران سال گذشته با اظهار ناراحتی از نا هماهنگی و عدم مشارکت سازمانهای مسئول در این طرح گفت: تعدادي از كارتن خوابها دچار بيماريهايي همچون هپاتيت و ايدز هستند اما بيمارستانهاي وزارت بهداشت به دليل عدم وجود اعتبارو نداشتن جای مناسب برای این افراد آنها را پذيرش نمي كنندو همین امر باعث می شود ساير كارتن خوابها نيز بيمار شوند.

به هر حال زمستان در راه است، هنوز چند هفته تا شبهای سرد زمستان براي برنامه ريزي و ارائه طرح وقت داريم. هنوز هم می توان برای 1500 نفری که هر سال بی خانمان ،در خیابانها شب را صبح می کنند کاری کرد.هنوز هم مي توان کاري کرد براي کساني که روزي مثل من و تو در کنار شوفاژ خانه بر روي مخده ای لم داده و فارغ از سرماي بيرون چاي گرم را مزه مزه مي کردند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


دیبا بلیبر
اگر گرمخانه ها معرفی شود خیلی عالی است



به امید روزی که همه سقفی بالای سر داشته باشند